داستان انوشیرواندادگر و پرداخت بهای نمک!
روزی برای #انوشیرواندادگر، فرمانروای #ساسانی، در شکارگاهی شکاری را کباب میکردند، نمک برای کباب وجود نداشت، یکی از کارگزاران را برای آوردن نمک از روستایی که در آن نزدیکی فرستادند، پیش از آن #انوشیروان به او فرمان داد تا حتما بهای نمک را بپردازد تا زمانی این موضوع باعث بیدادگری و عادت و ویرانی ده و روستا نگردد.
از انوشیروان پرسیدند از این بهای اندک نمک به چه کسی زیان خواهد زد؟ انوشیروان دادگر گفت: «بنیاد و آغاز سِتَم در جهان در آغاز اندکی بوده است، هرکس که روی کار آمد بر آن مقداری افزود تا بدین اندازه رسیده است.»
---
اگر فرمانروا از باغ مردم سیبی بدون پرداخت بهای آن بخورد، کارگزاران آن فرمانروا درختان سیب را از بیخ بیرون میآورند و اگر فرمانروا بهاندازهی 5 تخممرغ بر مردم ستم کند، لشکریان او هزار مرغ را بر سیخ کباب خواهند کرد.
داستان از زبان #سعدی شیرازی:
«آوردهاند که نوشین روان عادل را در شکار گاهی صید کباب کردند و نمک نبود غلامی به روستا رفت تا نمک آرد نوشیروان گفت نمک به قیمت بستان تا رسمی نشود و ده خراب نگردد گفتند از این قدر چه خلل آید گفت بنیاد ظلم در جهان اوّل اندکی بوده است هر که آمد برو مزیدی کرده تا بدین غایت رسیده»
اگر ز باغ رعیت ملک خورد سیبی /*/ بر آورند غلامان او درخت از بیخ
به پنج بیضه که سلطان ستم روا دارد /*/ زنند لشکریانش هزار مرغ بر سیخ
امیدوارم همیشه موفق باشین
امیدوارم همیشه موفق باشین
امیدوارم همیشه موفق باشین
امیدوارم همیشه موفق باشین
سلام شما ده ساله این وبلاگ رو آپدیت می کنید؟!!
Thank you, I realy enjoyed it